راه مينو

۱۳۸۸ آبان ۷, پنجشنبه

فيلتر

ظاهراً فيلتر شدم

برچسب‌ها:

۱۳۸۸ آبان ۳, یکشنبه

گزارش دیدار اعضای کانون صنفی معلمان ایران با دو تن از مراجع تقلید

گزارش دیدار
اعضای کانون صنفی معلمان ایران
با دو تن از مراجع تقلید
گزارش کامل دیدار وگفتگوی 13 نفراز اعضای کانون صنفی معلمان ایران به نمایندگی از طرف تشکل های معلمان سراسر کشور با چند نفر از روحانیون بلند پایه در قم در مورد اتفاقات و وقایع اخیر
روز یکشنبه 26 مهر ماه هیئتی از طرف کانون معلمان ایران متشکل از آقایان علی اکبر باغانی دبیرکل کانون ،محمود بهشتی لنگرودی یکی از سخنگویان کانون،عباس معارفی از بنیانگذاران کانون،علی اصغر ذاتی ازسخنگویان کانون،ایرج جوادی ،محمد ماشینی ،نورالله اکبری ،مهدی بهلولی ،محمدسوری ،مهندس فرقانی ،ایمان زاده(همگی از اعضای کانون وعضو هیئت مدیره کانون تهران)، سیدمجتبی ابطحی از اعضای شورای هماهنگی تشکل های صنفی و کانون خمینی شهر و مختار اسدی عضو شورای هماهنگی وکانون کرج که در حال حاضر در تبعید به سر می برد اعضای این هیئت را تشکیل می دادند.


دیدار اول با آیت الله منتظری:


اعضای کانون در اولین دیدار خود به ملاقات آیت الله منتظری رفتند که در ابتدای این دیدار گزارشی از وضعیت کلی کشور خصوصاٌ وضعیت آموزش وپرورش ووضضعیت معلمان زندانی وفشار های فراوان بر فعالین صنفی ومدنی علی الخصوص اعضای کانون وتهدیدات مداوم آنها وخانواده هایشان وهمچنین بازداشت گسترده معلمان در سراسر کشور ومحکوم نمودن آنها به اتهامات واهی و صدور احکام انفصال از خدمت برای تعداد کثیری از معلمان در دولت نهم وهمچنین مجبور کردن فعالین فرهنگی به بازنشستگی پیش از موعد آن هم با کسر گروه وکسر حقوق و صدور احکام تبعید برای حدود 30 نفر از معلمان و باز خرید کردن اجباری تعداد ی دیگر از آنها از طرف آقای باغانی خدمت آیت الله منتظری ارائه شد.
بعد ازارائه گزارش از طرف آقای باغانی ، آیت الله منتظری ضمن خیرمقدم وخوش آمدگویی ،از وقایع پیش آمده در کشور خصوصا،اتفاقات بعد از انتخابات به شدت ابراز نگرانی کردند ودر بخشی از صحبت هایشان فرمودند که تنها راه برون رفت از وضعیت فعلی تسلیم در برابر خواست عموم واکثریت مردم می باشد وتا زمانی که حاکمیت آزادی ابراز وجود به افکار وعقاید گوناگون را ندهد وخود را ملزم به اجرای قانون اساسی ننماید کشور نمی تواند از بحران خارج شود ، ایشان در قسمتی دیگر از فرمایشات خود فرمودند که این چگونه آزادی است که مردم را در خیابان و صرفاٌ به علت سؤال در مورد رأی خود می کشند و حاکمیت نمی تواند کمترین انتقادات را تحمل نماید.
ایشان در قسمتی دیگر از فرمایشات خود ضمن ابراز تأسف از بازداشت ،تبعید و آزار معلمان در سراسر کشور با نقل حدیثی از حضرت محمد(ص) فرمودند که عده ای از آن حضرت سوأل کردند که چه گروهی از جامعه برترین افرادند که آن حضرت در جواب فرمودند:"انفع الناس للناس" یعنی گروهی که بیشترین فایده رابه انسان ها وهمنوعان خود می رسانند که معلمان وکسانی که به مردم دانشی را می آموزند از آن دسته اند.
بعد از سخنان آیت الله منتظری اعضای کانون از فشار گسترده بر اعضای کانون برای استعفا وگرفتن استعفای اجباری از آنها در زمان بازداشت ودر زندان از ایشان سؤال کردند، که آیا این استعفا درست است یا خیر ؟
ایشان در جواب فرمودند:" مجبور کردن افراد به استعفا از شغلی یا وظیفه ای در زیر فشار و بدون ارئه دلایل حقوقی وعقلی از لحاظ شرعی به هیچ عنوان قابل قبول نمی باشد"


بعد از دیدار با آیت الله منتظری اعضای کانون معلمان ایران به دیدار آیت الله یوسف صانعی رفتند که با خوش آمدگویی بسیار گرم ایشان روبروشدند.
در ابتدای این دیدار آقایان علی اصغر ذاتی و نورالله اکبری در مورد وضعیت کلی حاکم برکشور وخصوصاٌ فضای امنیتی و پلیسی حاکم بر آموزش وپرورش و زندانی کردن جمع کثیری از معلمان ،تبعید تعدادی دیگر و انفصال از خدمت بسیاری از آنها وهمچنین بازنشسته کردن اجباری ویا بازخرید اجباری تعدادی از آنها و ضعف عقاید دینی و اخلاقی دانش آموزان در مقایسه با زمان قبل از انقلاب و دوره محمد رضاشاه پهلوی وهمچنین توهین های مکرر به عقاید دینی مردم از آن جمله توهین به پیامبر بزرگوار اسلام در مسابقات ضمن خدمت فرهنگیان سراسر کشوردر سال 85 اشاره وگزارشی را ارائه دادند.
آیت الله صانعی بعد از استماع گزارش وسؤالات معلمان فرمودند:
خداوند در قرآن می فرماید:" انماالیسری عسری" یعنی بعد از هر سختی و تاریکی سعادت و روشنایی در راه است.
ایشان با مقایسه زمان شاه با دوره حاضر فرمودند:در زمان شاه هر آخوندی که سرش در لاک خودش بود و از سلطنت انتقاد نمی کرد آخوند خوبی بود و هر آخوندی که از حکومت محمدرضا شاه انتقاد می کرد آخوند بدی به حساب می آمد ودر دوران حاضر نیز روال مثل زمان شاه شده است وهر آخوندی که از قدرت و حاکمیت انتقاد نکند وچشمش را بر حقایق و ظلم به ملت ببندد و فقط ثنا گوی دولت وقدرت باشد آخوند خوبی به حساب می آید و ما می بینیم که فضای جامعه پرشده است از دروغ ،تزویر و وریا و روحانیونی که از دولت و قدرت انتقاد می کنند به شدت زیر فشار هستند وی در بخشی از صحبت هایش ضمن تقدیر از آقای کروبی شهامت ایشان را در برابر اتفاقات وافشای اقدامات خلاف قانون ستودند . ایشان در ادامه سخنان خود به ذکر خاطراتی از بنیانگذار انقلاب پرداختند و حساسیت ایشان را به فرهنگ ریا و تزویر ومال دنیا یاد آورشدند.
ایشان ضمن مقایسه برخورد حکومت شاه با مخالفان و دوره حاضر فرمودند: "در زمان شاه ما در مسجد خان در تهران از محل جمع آوری وجوهات شرعی که مردم خدمت امام خمینی می فرستادند به طلاب و افراد بی بضاعت کمک می کردیم و ساواک هم با آنکه از این اقدام ما کاملا، آگاهی داشت و می دانست افرادی که به آنها کمک مالی می شود از مخالفان شاه وحاکمیت وی هستند ممانعتی به عمل نمی آورد اما متأسفانه در این دوره وبه اسم اسلام اجازه نمی دهند که مردم به آسانی با آسیب دیده گان حوادث اخیر وخانواده های آنان ارتباط داشته باشند .
ایشان همچنین ضمن دعوت معلمان کشور به سعی و تلاش بیشتربرای آموزش به فرزندان این آب وخاک در این دوره خطیر فرمودند که که شما معلمان علی رغم فشارهای گسترده ای که بر شما اعمال می شود نباید اجازه دهید که فرزندان این آب وخاک نسبت به اصالت دینی وملی خود غافل شوند وی همچنین فرمودند که خداوند در قرآن
می فرماید" و تواصو بالحق وتواصو بالصبر"
و این وظیفه شماست که امروز هم حق را بگویید و هم صبرداشته باشد که نتیجه خیر حاصل شودودر این راه نباید خسته شوید واز فشارها وتهدیدات وبرخوردهای ناروا نیز نباید هراسی به دل راه داد.
ایشان در بخشی دیگر از صحبت هایشان فرمودند که برخوردهای نسنجیده ،غیرمنطقی،ناشرعی و ظالمانه حاکمان قدرت با مردم نه نشان از استحکام آنهاست بلکه این خود دلیلی روشن بر ناتوانی وعجز آنها دربرابر مردم وخواسته های آنهاست.
ایشان همچنین با اظهار تأسف دوباره از برخوردهای ناروا وامنیتی با فعالان فرهنگی کشور ازجمله معلمان آزاده فرمودند : یقین بدانید که سرکوب قشر زحمتکش معلم نشان از ضعف قدرت و رو به زوال رفتن آن می باشد چرا که قدرت می خواهد با سرکوب فرهنگیان ریشه فرهنگ رابسوزاند. وی همچنین فرمودند که این برخوردهای ناروا وزشت با معلمان وفرهنگیان وخانواده های آنان نشان میدهد که ظالمین آنقدر گیج شده اند که حتی از سالم ترین، پاکترین،با حوصله ترین و قانون مدارترین افراد جامعه یعنی معلمان نیز هراس دارند اما دنیای ارتباطات و فن آوری به آنها اجازه نخواهد داد که بیش از این به برخوردهای ناپسند وناشرعی و غیر انسانی ادامه دهند.
ایشان در پایان صحبت هایشان به سه نکته اساسی اشاره کردند و فرمودند:
1-نقشه قدرت های غیرپاسخگو به فساد کشاندن ملت است و این وظیفه فرهنگیان است که نباید اجازه چنین کاری را بدهند.
2-حمله قدرت به فرهنگ وفرهنگی یعنی به آخر خط رسیدن قدرت.
3-وظیفه همه ملت صبر ودوری از انجام خشونت وثابت قدم ماندن در مسیر اصلاح است.
4-حضور در صحنه های ملی واسلامی امروز یک واجب ملی و شرعی است.
بعد از دیدار با این بزرگواران اعضای این هیئت قصد دیدار با آیت الله مکارم شیرازی و آیت الله نوری همدانی را داشتند که متأسفانه به علت پاره ای مشکلات که از طرف مسئولان دفتر این بزرگواران مطرح شد دیدار با این بزرگواران میسر نشد.
خبرگزاری مجموعه ی فعالان حقوق بشر در ایران

برچسب‌ها:

گزارشی از مدارس ایران

از دانش‌آموزاني كه بزرگترين آرزويشان،‌ كمتر كتك خوردن و كمتر كار كردن و بيشتر بازي كردن و بيشتر خوابيدن است تا دانش‌آموزاني كه مي‌خواهند ميلياردر شوند؛ از دانش‌آموزاني كه در كودكي پا به پاي بزرگترهايشان مي‌دوندتا کودکانی که هشت ساعت كلاس فوق‌برنامه تنهادلیل بازی‌ نکردنشان است،بیشتر از چند خيابان فاصله نیست.
از جنوب شهر تا شمال‌شهر نه تنها چهره خيابان‌ها، مغازه‌ها، خانه‌ها عوض مي‌شود؛ نه تنها ماشين‌هاي اوراقي به ماشين‌هاي لوكس آخرين مدل تبديل مي‌شوند، در مدرسه‌ها نيز همه چيز تغيير مي‌كند، اندازه مدرسه‌ها بزرگ و بزرگتر مي‌شود، ظاهر مدرسه‌ها به جاي آجرهاي كرم‌ـ‌قهوه‌اي كه رنگ زندگي ساكنان جنوب شهر است به رنگ رنگارنگ زندگي ساكنان شمال شهر درمي‌آيد.
به گزارش ايلنا، وقتي در جنوب شهر در مدرسه‌اي را مي‌زني و مي‌گويي خبرنگار هستم به اميد اينكه بتواني دردي را دوا كني با استقبال گرمي روبرو مي‌شوي اما در شمال حتي بدون وقت قبلي نمي‌تواني از ورودي مدرسه بگذري. وقتي با دانش‌آموزان كلاس‌هاي پرجمعيت جنوب شهر صحبت مي‌كني دلت به حال خودت مي‌سوزد كه چرا نمي‌تواني دست آنها را براي رسيدن به آرزوهايشان بگيري، كودكاني كه آلودگي را بزرگترين مشكل ايران مي‌دانند و دل نگران كودكان فلسطين هستند، كودكاني كه آرزويشان اين است پدرشان اعتياد را ترك كند، كمتر كتك بخورند، كمتر كار كنند، بيشتر بخوابند، بيشتر بازي كنند، كودكاني كه نمي‌فهمي استقبال گرم آنها از مهرباني است يا از احتياج.
معلمشان مي‌گويد: اگر از مشكل اين قشر بخواهيد يا با تك‌تكشان صحبت كنيد، چهل دانش‌آموز با چهارصد مشكل كه همه متاثر از مشكلات اقتصادي است،‌مي‌گويد: از اين چهل نفر پدر پانزده نفر آنها معتاد است و مادرانشان كارگري مي‌كنند، خودشان نيز بعد از مدرسه پابه‌پاي والدينشان كار مي‌كنند. وقتي معلم سر كلاس‌ از آنها پرسيد: به پدر و مادرتان كمك مي‌كنيد؟ در ميان هم همه‌ي دانش‌آموزان و توضيح دادن كارهاي مختلف يكي گفت:" حمالي." معلمشان هم به اندازه من تعجب كرد، پرسيد:‌مجتبي يعني چي؟ گفت:" خانم اجازه كمك بابام حمالي مي‌كنم." پرسيدم: يعني دقيقا چه كار مي‌كني؟ چه سئوال مسخره‌اي پرسيدم.
او معني «حمالي»‌ را كامل مي‌دانست، كاملا آن را حس كرده بود، گفت:" با بابام مي‌ريم در كار خونه كاميون‌ها رو بار مي‌زنيم." معلمشان مي‌گويد: پارسال شاگردي داشتيم كه دزدي مي‌كرد و بدتر از آن از دزدي خجالت نمي‌كشيد، و جالب اينجانست كه براي باقي بچه‌ها هم اين كاملا عادي بود. مثلا وقتي حضور غياب مي‌كردم و مي‌گفتم: اصغر. يكي جواب مي‌داد: اجازه، ديروز يه مرغ دزديده گرفتنش، همين.
معلمشان مي‌گويد: نمي‌شود زندگي چهل نفر اين كلاس را من درست كنم و 500 نفر اين مدرسه را مدير؛ دولت هم بايد اين جا سهمي داشته باشد، دولتي كه اكنون تنها شهريه مدرسه را براي اين قشر رايگان كرده است و قشري كه هزار تومان برايش صد هزار تومان است. هزينه دفتر و كتاب و بيمه بر عهده خودشان است كه بيشتر از ده هزار تومان مي‌شود، ده هزار تومان اين جا پول زيادي است، خانم. با شيوه جديد آموزشي هر دانش‌آموز بايد يك پوشه داشته باشد.
ما براي اين كه بتوانيم پوشه را ارزان‌تر بخريم عمده خريديم، نزديك دو هفته است كه بايد نفري هزار تومان براي اين پوشه بياورند،‌اما هنوز نصف كلاس نياورده‌اند، من هم وقتي زندگي‌شان را مي‌دانم، نمي‌توانم به زور پول بگيرم.
معلم شاگردي را نشانم مي‌دهد، تنها شاگردي كه لباس فرم ندارد و مي‌گويد: مادرش گفته هنوز نتوانسته پول جمع كند تا برايش لباس بدوزد.
آموزش و پرورش برگه‌هايي را به نام كمك به مدرسه، به مدارس دولتي مي‌فرستد تا خانواده‌هايي كه امكان مالي بالاتري دارند، براي توسعه مدرسه به مدرسه كمك كنند، معلم اين مدرسه مي‌گويد: آموزش و پرورش اين برگه‌ها را به اين مدرسه هم كه تك‌تك‌ دانش‌آموزانش نيازمند هستند مي‌فرستد اما خوشبختانه مدير اينجا برگه‌ها را توزيع نمي‌كند،‌حتي هماهنگي‌هاي لازم را براي جمع‌آوري كمك همكاران مي‌كند، تا قبل از عيد بتواند براي همه دانش‌آموزان لباس عيد بخرد. او مي‌گويد: اين وظيفه مدير و وظيفه ما نيست، وظيفه دولت است كه چون انجام نمي‌دهد،‌ما انجام مي‌دهيم.
بدترين روز اين مدرسه، روز معلم است. روزي كه نيمي از بچه‌ها با خجالت سر كلاس مي‌آيند، مي‌گويد: از يك هفته قبل از اين روز به بچه‌ها مي‌گويم همه بايد به من نقاشي هدیه بدهند، اما وقتي روز معلم وارد كلاس مي‌شوم، جو سنگين كلاس، گردن‌های خم شده از شرم و بغض‌هاي فروخرده، اشكم را درمي‌آورد. برخلاف خانم معلمي كه يا از حس زنانه يا از دردي كه سال‌ها دردش ساعت‌ها حرف براي گفتن داشت، آقاي مدير سكوت مردانه‌اي داشت كه شكستنش سخت بود و وقتي تمام انرژي‌ام را برايش صرف كردم بيش از دو سه جمله جواب نگرفتم، او گفت: خودتان كه مي‌بينيد، تمام مشكلات ناشي از مشكلات اقتصادي است، دانش‌آموزان اين جا كساني هستند كه علي‌رغم اين همه مشكل و درس نخواندن درسشان خوب است، اگر مشكل نداشتند و تمام وقت منزلشان را با فكر آسوده درس مي‌خواندند بهترين بودند.
مدير مدرسه مي‌گويد: پدر و مادرهاي اينها يا كمترين تحصيلات را دارند و يا بي‌سوادند و در بي‌پولي و اعتياد هم دست و پا مي‌زنند اين دو مشكلاتي است كه باعث فقر فرهنگي فرزندان اين قشر شده، فرزنداني كه همين فقر فرهنگي باعث مي‌شود تعداد كمي از آنها به آرزوهاي كودكي‌شان برسند و دكتر و مهندس شوند.
او مي‌گويد: به معلمان پيماني اجازه كار ندادند و معلمان قراردادي هم محدودند، اين جا معلم، تمام دروس بچه‌ها يك نفر است، تصور كنيد كه در اين مدرسه پسرانه، حتي معلم ورزش آنها هم معلم خودشان است، يك خانم. او مي‌گويد: ما هر كاري در توانمان است مي‌كنيم، نمي‌شود اين بچه‌ها را ديد و ساكت نشست اما كاش مسئولان هم هر كاري در توانشان بود مي‌كردند؛ يكي از دانش‌آموزان ما دو روز است سرما خورده قرار اين است كه تا گواهي پزشك نياورند كه آنفلوآنزاي خوكي نيست كلاس نروند، امروز مادرش آمده و مي‌گويد: بيمه نيستيم، پول هم نداريم براي دكتر، تا وقتي حالش خوب نشده مدرسه نمي‌آيد.
مدير مدرسه مي‌گويد: چطور مي‌توان به چنين خانواده‌هايي در سطح كلان كمك نكرد؛ دانش‌آموزان ما به مدرسه كه مي‌آيند كاملا مشخص است كه گرسنه هستند، اي كاش دست كم مدارس تجهيز مي‌شد، هزينه تحصيلات، هزينه لوازم‌التحرير، هزينه يك وعده غذاي گرم مثل تمام دنيا، نه فقط شهريه و يك ليوان شير. از مدرسه خارج مي‌شوم، زنگ تفريح است،‌بچه ها از سر و كول همكارم كه از آنها عكس مي‌گيرد. بالا مي‌روند، مادرها سيب و انار به دست در حياط ايستاده‌اند، زنگ تفريح بعدي در آن طرف شهر با مادراني كه شيركاكائو پاستوريزه و شكلات خارجي در دست دارند وارد مدرسه‌اي مي‌شوم كه براي گذشتن از در آن از هفت خان رستم گذشته‌ام، بچه‌ها توي حياط بازي مي‌كنند، چند نفر از آنها لباس فرم ندارند، معاون مدرسه مي‌گويد: يا از مشغله پدر و مادر است يا از بي‌خيالي.
براي رسيدن به كلاسي كه اجازه ورود به آن را گرفته‌ام از چندين راه‌رو رد مي‌شوم و از مقابل كلاس‌هاي مختلف، پشت درها نوشته است: كلاس كامپيوتر، كلاس اينترنت، كلاس زبان سال دوم، كلاس زبان سال چهارم، كلاس خلاقيت، و سالن ورزش. كلاس بيست نفره تميزي كه ديوارش با كاغذ ديواري گلكاري شده و كودكاني كه به جاي پدر و مادر تنهايي خود را در خانه با پرستارشان مي‌گذرانند.
وقتي از آنها مي‌پرسم بزرگترين مشكل كشور ما چيست و چگونه بايد آن را حل كرد، حرف مدير مدرسه قبلي برايم ثابت مي‌شود "فقر فرهنگي ناشي از فقر اقتصادي است"بچه‌ها خيلي خوب مشكلات را مي‌بينند،
يكي مي‌گويد:"‌ترافيك، بايد از خارج يك نفر رو بياريم بهمون بگه اونجا چه كار مي‌كنن كه ترافيك نيست ما هم همون كار رو بكنيم." ديگري مي‌گويد:" آلودگي، بايد ماشين‌هامون رو از خونه بيرون نياريم و به بقيه هم ياد بديم."
يكي ديگر مي‌گويد:" لوازم چيني هست،‌بايد خودمون جنس‌هامون رو بسازيم تا لازم نباشه از خارج بياريم. بايد جنس‌هاي چيني رو ايراني كنيم." از آروزهايشان كه مي‌گويند، قضيه جالب‌تر مي‌شوند، يا مي‌خواهند مثل پدرشان دكتر شوند يا مثل مادرشان مهندس يا دانشمند شوند، يا ميلياردر كه با پول بتوانند همه مشكلات را حل كنند.
معاون اين مدرسه مرا تنها نمي‌گذارد تا با معلمشان هم چند كلمه صحبت كنم اما خودش معتقد است اين كودكان بيشتر از خيلي‌هاي ديگر مشكل دارند، می‌گوید: این‌ها از مضرات ثروت استفاده می‌کنند نه از مزایای آن چراکه بیشتر آن‌ها کودکان کلیدداری هستند که شصت‌ درصد آن‌ها یا فرزند طلاق‌اند یا پدر و مادر متارکه کرده‌اند و آن‌هایی هم که با پدر و مادرشان زندگی می‌کنند، چون پدر و مادر شاغل‌اند وقت خود را با پرستارشان می‌گذرانند که این خود مسائل خودش را دارد.
او می‌گوید: پرستار نگرانی‌های پدر و مادر را ندارد، فیلتری که پدر و مادر برای استفاده از اینترنت و ماهواره برای فرزندان خود می‌گذراند، در زمانی که پرستار در خانه است آزاد می‌شود و از آن‌جایی‌که پدر و مادر این بچه ها از تحصیلات بالای دیپلم و لیسانس برخوردارند، بعداً تناقضی که بین تربیت پرستار و تربیت خانواده بوجود می‌آید باعث مشکلات درون خانواده نیز می‌شود، ضمن اینکه چندین سال است به طور کلی تربیت متفاوت خانواده و مدرسه در ایران باعث تناقض هنجاری عمیقی شده است که اضافه شدن پرستار به کانون خانواده این تناقض را شدیدتر می‌کند.
او از عملکرد رسانه‌ها ناراضی است و می‌گوید: رسانه‌ها به جای این که مسائل را حل کنند به آن‌ها دامن می‌زنند و این باعث می‌شود، کودکان که در ارتباط مستقیم با رسانه‌ها هستند، تحت تاثیر قرار بگیرند. می‌گوید: هفته‌ی آینده انتخابات شورا داریم وقتی بچه‌ها در مورد آن حرف می‌زنند و در مورد کاندیداهاشان می‌گویند: " خب کاری نداره! دروغ می‌گیم رای می‌یاریم" یا این‌که " اگه تقلب کنن مدرسه رو خراب می‌کنیم" او می‌گوید: خوشبختانه مدرسه‌های غیرانتفاعی خیلی تحت تاثیر اتفاق‌ها و مشکلات آموزش و پرورش قرار نمی‌گیرند ما این‌جا برای تمام دروسمان معلم جداگانه داریم به جز این ،کارگاه ریاضی هم جدا تشکیل می‌شود می‌گوید: این نسل با نسل‌های قبل فرق می‌کنند خیل باید مواظبشان بود، خیلی باید بهشان رسید.
از ساختمان مدرسه خارج می‌شوم قبل از در ورودی در اتاق مشاور، مادری با معلم فرزندش که هفته‌ای سه ساعت ملاقات با والدین دارد صحبت می‌کند، کنار در منتظر تاکسی می‌ایستم پدری با ماشین که حتی اسمش را نمی‌دانم آماده تا فرزندش را ساعت 12 سه ساعت قبل از تعطیلی مدرسه به خانه ببرد.
تاکسی می‌آید، به این فکر می‌کنم که اگر دانش‌آموزان این دومدرسه سر یک کلاس بنشینند چه می‌شود، اگر دولت یک ذره فقط یک ذره از خرج‌های اضافی‌شان را به دانش‌آموزان پایین شهر بدهند، دنیای آن‌ها هم رنگارنگ می‌شودو دست کم در محیط هایی که زیر نظر یک وزارت خانه هستنداین همه تفاوت دیده نمی شد.
به قلم: تارا بنیاد
خبرگزاری مجموعه ی فعالان حقوق بشر در ایران

برچسب‌ها:

نامه یکصد و ده تن از معلمان برای آزادی جعفر ابراهیمی

به گزارش هرانا ، یکصد و ده تن از فرهنگیان استان تهران با امضاء نامه ای که در تاریخ 13 مهرماه برای ریاست قوه قضائیه ارسال شده است خواستار آزادی جعفر ابراهیمی، معلم دربند و بازگشتن وی به مدرسه شده اند. متن این نامه عینا در پی می آید :
ریاست محترم قوه قضائیه جناب آقای لاریجانی
سلام علیکم;
آموزه های انسانی و فرهنگي ما به ما آموخته است که كوشش در عرصه علم و دانش و مبارزه با نادانی و جهل بی بنیاد انسانها از دشوارترین و پرارجترین كوشش ها در راه سعادت نوع بشر می باشد. هیچ تردیدی نیست که مقام والای معلم، مصداق بارزي از کرامت انسانی است كه حفظ آن در گرو احترام نهادن به ارزش و مقام بی بدیل آن است.
جناب آقای لاریجانی، همکار و همسنگر دلسوز و دردمندمان آقای جعفر ابراهیمی ازندریانی، فرزند نبی الله، معلم دبیرستانهای شهرستان شهریار، از تاریخ 20/3/88 در حالی که برگه های امتحانی دانش آموزانش را به همراه داشت، بازداشت شده است و از آن تاریخ تا کنون اكثر زمان بازداشتش را در انفرادی بوده است.
وضعیت نگران کننده جسمی او که از بیماری گوارشي و ديسك گردن رنج می برد و همچنین نزدیک شدن به آغاز سال تحصیلی جدید، ما را بر آن داشت تا از شما بخواهیم که قرار بازداشت موقت وی به قيد کفالت یا وثیقه تبدیل شده تا لااقل از این رهگذار بتوان بهبودی سلامت او را امید داشت.ما امضا کنندگان این نامه جمعی از همکاران او در آموزش و پرورش و فرهنگیانی هستیم که رشد و بالندگی فرهنگ و اخلاق و اندیشه، دغدغه زیستن ما شده است و تصور بودن یکی از این جمع بی ادعا در پشت میله های زندان، حاصلی جز دلسردی دلسوزان این سنگر پر ثمر نخواهد داشت
به امید ایرانی سرفراز با آموزگارانی آزاده و آزاد

برچسب‌ها:

پسر کروبی: حراست ارشاد در حمله روز جمعه دست داشت

پسر کروبی: حراست ارشاد در حمله روز جمعه دست داشت



آقای کروبی در جریان بازدید از نمایشگاه مطبوعات در تهران مورد حمله قرار گرفت
پسر مهدی کروبی می گوید که مأموران اداره حراست وزارت ارشاد ایران، در سازماندهی حمله روز جمعه به آقای کروبی دست داشته اند.
حسین کروبی روز شنبه ۲ آبان (۲۴ اکتبر) در گفت و گو با وبسایت تغییر (پایگاه اطلاع رسانی حزب اعتماد ملی) گفته است: "در ابتدای حضور آقای کروبی در نمایشگاه، افراد معلوم الحال شوکه شده بودند و با توجه به سرزده بودن این بازدید و عدم اطلاع رسانی خبری، نمی توانستند این استقبال پرشکوه را تحمل کنند. لذا... در برنامه ای هماهنگ شده با حراست نمایشگاه، هجمه بی ادبانه ای را طراحی کردند".
او گفته است که در پایان بازدید آقای کروبی از نمایشگاه، مأموران حراست وزارت ارشاد پیشنهاد کرده اند که به منظور "حفظ نظم" بهتر است که آقای کروبی از طبقه دوم خارج شود و وقتی محافظان او با این پیشنهاد موافقت می کنند، مأموران حراست اجازه ورود هواداران آقای کروبی را به طبقه دوم نمی دهند. "در این حین دیده می شود که ۱۰-۲۰ نفر از افراد سازمان یافته گرد آنان را می گیرند".
او گفته است که این افراد با پرتاب اشیاء به سوی آقای کروبی باعث زخمی شدن پیشانی او شده اند و ضمن فحاشی علیه او، کوشیده اند به او آب دهان بیندازند.
((گویا نامه آقای کروبی در تشریح وظایف مجلس خبرگان و هراس آنان در پاسخگویی رسانه ای به آن، تنها راهکار پیش روی آنان را سبک و روش اراذل قرار داده است.)) حسین کروبی

حسین کروبی حمله به آقای کروبی را با "رفتار کفار در صدر اسلام" مقایسه کرده و نسبت به "رواج هنجارهای عصر جاهلیت" هشدار داده است.
او گفته است: "گویا نامه آقای کروبی در تشریح وظایف مجلس خبرگان و هراس آنان در پاسخگویی رسانه ای به آن، تنها راهکار پیش روی آنان را سبک و روش اراذل قرار داده است".
اشاره حسین کروبی به نامه ای است که مهدی کروبی پس از اجلاسیه مجلس خبرگان به اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس این مجلس نوشت و در آن از بی اثر شدن این مجلس انتقاد کرد.
آقای کروبی در آن نامه مجلس خبرگان را نهادی توصیف کرده بود که "مطابق اصل ۱۰۸ قانون اساسی، عهده دار معماری و نظارت بر رآس هرم قدرت در ساختار حکومتی ایران است و مسئول انتخاب و تعیین رهبری و نظارت بر عملکرد آن و سازمان های تابعه اش" و به تندی از این که اعضای این مجلس نسبت به عملکرد نهادهای زیرنظر رهبر جمهوری اسلامی بی تفاوت بوده اند، گلایه کرده بود.
پسر آقای کروبی در گفت و گو با وبسایت تغییر همچنین موضوع پرتاب کفش به آقای کروبی در جریان حمله روز جمعه را رد کرده است.
پیش تر خبرگزاری فارس در گزارشی تصویری از این حمله، مراحل مختلف پرتاب یک لنگه کفش به سوی آقای کروبی را در چند عکس منتشر کرده بود.

برچسب‌ها:

يك خبر مهم

شرکت مخابرات ایران از تاریخ 20 آبان به بعد به تمام کسانی که از یاهو در ایران استفاده می کنند یک ایمیل زده، عنوان ایمیل هست: "کارت اینترنت مجانی"
وقتی این ایمیل رو باز می کنی یک برنامه بنام کی لاکر با حجم 32 کیلوبایت نصب می شه و از اون به بعد تمام چیزهایی که تایپ می کنید هر 20 دقیقه به آدرس
ایمیلresearch@irantelecom.ir فرستاده می شودو به این ترتیب از تمام مطالبی که تایپ می کنید باخبر می شوند.
صدای معلم: اگر این خبر صحت داشته باشد که وای به حال مسوولان و ما
و اگر هم صحت نداشته باشد لابد به جهت افزایش فضای امنیتی و ایجاد بیم بیش تر انتشار یافته است.
در هر صورت لطفاً این مطلب را به دوستان خود اطلاع دهید!

برچسب‌ها:

جناب آقای مصباح؛ آیا حقیقت دارد ...(مهدی خزعلی)

حضرت آیت الله مصباح یزدی
باسلام، امید دارم این مختصر را حمل بر جسارت نفرموده و حکم ارتداد این حقیر سرا پا تقصیر را صادر نفرمایید. البته اعلام برائت مانعی ندارد و برگی زرین در کارنامه اینجانب خواهد بود. چه اینکه اینجانب نیز از استفاده ابزاری از دین، احکام خمسه و جایگاه حکومت اسلامی که موجبات وهن شیعه و ولایت ائمه هدی علیهم السلام است بیزاری می‌جویم
نقل است که یکی از حضرت آیات فرموده است: « نمایندگان مجلس هفتم مورد تایید امام زمان هستند!» و حضرتعالی فرموده اید « احمدی‌نژاد ذخیره الهی است و مردم از امام زمان خواستند او رای بیاورد!» ، دیگری در خواب دید که: « احمدی نژاد مؤید ولی عصر است و باید رای بیاورد!». آیا همه این اقوال در دوران غیبت استفاده ابزاری از اعتقادات پاک مردم نیست؟ آیا ما امر به تکذیب کسانی که خود را از ناحیه مقدس حضرت حجه(عج) معرفی می‌کنند نشده‌ایم؟ و چه بسیار افراد سودجو و فرصت طلب که به عنوان ملاقات با امام زمان عج با اعتقادات مردم بازی نکرده‌اند! اخیراً فرموده‌اید: « ما در 25 سال گذشته دولت اسلامی نداشتیم!» نمی‌دانم مقصود چیست؟ بهرحال در 25 سال گذشته دوران ریاست جمهوری رجایی، خامنه‌ای، هاشمی و خاتمی بوده است، و رهبری نظام بجز 8 سال ریاست جمهوری در 16 سال بعد نیز به عنوان رهبر حکم ریاست جمهوری را تنفیذ فرموده‌اند. و اینک حضرتعالی منکر اسلامیت دولت می‌شوید، من در مقام اثبات اسلامی بودن دولتهای قبل نیستم، چه اینکه نقد بسیار بر عملکرد تمامی حکومتهایی دارم که بنام دین، باورهای دینی مردم را متزلزل می‌کنند، اما این گفتار از زبان حضرتعالی تامل برانگیز و قابل توجه است ! امیدوارم در آینده شاهد دولت اسلامی باشیم! اما اسلام ناب محمدی نه اسلام سعید عسگر.!
آقای مصباح در اسلام شما، همیشه برای رسیدن به هدف توجیهی وجود دارد، اخیراً که موضوع شناسایی عوامل تخریب هاشمی مطرح شده است فتوی صادر فرموده‌اید که:« اگر قرار شد به کسی رای دهیم که برای اسلام، نظام اسلامی و مصالح اسلامی ضرر دارد غیبت و تخریب واجب است» لذا حضرتعالی کلنگ برمی‌دارید و بجان ارکان انقلاب می‌افتید، و باز فرموده اید:”خاتمی سیئه‌ای است از سیئات هاشمی” و این شمایید که طلبه‌های جوان را علیه هاشمی آنقدر تحریک می‌کنید که به ساحت حضرت آیت الله جوادی آملی تعرض می‌کنند! و به اقصی نقاط کشور روحانیون جوان را اعزام می‌دارید تا تکلیف شرعی خویش بجای آوردند و نگذارند که به مصالح اسلام ضرر برسد! یکی از حضرات آیات می‌گفت: « پیشگویی در سال 54 آمدن هاشمی را خبر داده و گفته است، منقصتی در دین پدید می‌آید.» و به اعتبار این پیشگویی که پس از گذشت 30 سال، قبل از انتخابات نهم منتشر شد، برخویش فرض می‌دانست که تا می‌تواند در تخریب هاشمی بکوشد تا خدای ناکرده در دین منقصتی پدید نیاید و البته پیشگویی غلط از آب درآمد و هاشمی نیامد!
جناب آقای مصباح؛ آیا حقیقت دارد حضرتعالی پای رهبر را بوسیده‌اید؟!. اگر صحت دارد؛ آیا این با سنت نبوی و تعالیم امیرمؤمنان مطابقت دارد؟ حضرت امیر که اجازه مشایعت مردم پیاده را نمی‌دهد و می‌فرماید شما با این کار امرا را فاسد می‌کنید، چگونه جواز پای بوسی به شما خواهد داد؟
جناب اقای مصباح، ارادت حقیر به شما مانع بیان حقایق و ابزار آزادانه عقاید نمی‌گردد. پس علی‌رغم میل باطنی، ناگزیرم به استحضار عالی برسانم که خطری که متوجه اسلام است از ناحیه متحجرین، دین فروشان ریاکار و روحانیت درباری است
ومن الله التوفیق و علیه التکلان / دکتر مهدی خزعلی
راه سبز اميد

برچسب‌ها:

۱۳۸۸ مهر ۱۳, دوشنبه

روز جهانی معلم ، معلمان در بند و قانون اساسی


روز جهانی معلم گرامی باد !
یاد معلمان دربند گرامی باد ...



13 مهر مقارن با ۵ اکتبر و " روز جهانی معلم " زمانی فرا می رسد که برخی از فعالان صنفی و مدنی آموزش و پرورش در زندان به سر می برند .
اگرچه در دولت آقای احمدی نژاد وزارت آموزش و پرورش علی رغم توافق نامه یونسکو ( ۱ ) ، به این روز روی خوشی نشان نداد ، اما امسال با توجه به وقایع پس از انتخابات ریاست جمهوری ، این روز شرایط دیگری دارد ...
دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی به صراحت و موکدا از فعالان معلمان خواسته اند که به هیچ وجه جلسه و یا بزرگداشتی در این موضوع برگزار نکنند !
حتی به دبیر کل مستعفی سازمان معلمان ایران تذکر داده شده است که در صورت برگزاری هر جلسه ، افراد شرکت کننده با هر تعداد دستگیر خواهند شد !
اگر موجودیت و هویت این روز توسط مسئولان همین نظام پذیرفته شده است پس چرا مسئولان دیگر بر اساس سلیقه و گرایش های جناحی خود روی خوشی به آن نشان نمی دهند ؟
اگر قرار باشد هر فردی که در راس قدرت قرار می گیرد مسائل و رویدادها را بر اساس فهم و تفسیر خود و نه فهم عمومی و مورد اجماع و اتفاق اکثریت جامعه ، مورد توجه قرار دهد آیا در آینده دیگر سنگ روی سنگ بند خواهد شد ؟!
آیا می توان تصور کرد دولتی زیر پای توافق نامه های بین المللی را امضا کند و دولت دیگر آن را زیر پا بگذارد ؟
آیا با این اوضاع کسی روی این کشور و حرف مسئولان آن حسابی بازخواهد کرد ؟
و شاید مسئولان تصور کرده و می کنند این مسائل با گذشت زمان فراموش می شود !
مطابق اصل بقای انرژی و ماده هیچ چیزی از بین رفتنی نیست و این دو قابل تبدیل شدن به یکدیگر هستند !
مسئولان و صاحبان قدرت باید بدانند هر کاری که انجام می دهند از بین نخواهد رفت و آثار و عوارض آن در درجه اول گریبان خود آن ها را خواهد گرفت ...
اما مساله مهم دیگر ، به فراموشی سپردن بسیاری از اصول قانون اساسی توسط این دولت است .
مسئولان خیلی سعی می کنند تا اوضاع را آرام ، عادی و تحت کنترل نشان دهند ؛ اما اگر چنین است پس این همه محدودیت و گذاشتن قید وبند نشانه چیست ؟
مسئولان را چه شده است که طاقت و تحمل برگزاری یک مراسم ساده را توسط چند معلم ندارند ؟
آیا تصور می کنند بزرگداشت روز جهانی معلم توسط چند نفر امنیت ملی را به خطر خواهد انداخت ؟
آیا محدود کردن فزآینده حصار " امنیت ملی " با توجیهات مختلف خود ناقض واقعی امنیت ملت نخواهد بود ؟
آیا این گونه برداشت ها ناقض صریح اصل 8 و 9 قانون اساسی نیست ؟
آیا اعمال این محدودیت های سلیقه ای نافی صریح اصل 26 و 27 قانون اساسی نیست ؟
آیا در بند شدن برخی از فعالان تشکل ها مانند آقایان داروی ، بداغی ، ابراهیمی ، خواستار ، مومنی و... و نگهداری آن ها بدون تفهیم اتهام آن گونه که افکار عمومی در جریان آن قرار بگیرند و دسترسی نداشتن به وکیل و سایر امکانات اولیه و... ناقض صریح اصل 32 قانون اساسی نیست ؟
آیا معلمانی که در محدوده این قوانین زندگی می کنند و هدفی جز خدمت به کشور ندارند باید با دید مجرمانه به آن ها و فعالیت های آن ها نگریست ؟
پس تکلیف اصل 37 قانون اساسی چه می شود ؟
و...
ویا این که مسئولان و صاحبان قدرت عادت کرده اند فقط از آن دسته اصولی که خوشایند آن هاست و یا منافع آن ها را تامین می کند دفاع کنند ؟
آیا مسئولان فکر نمی کنند با این گونه اقدامات شاید در آینده مجال و یا فرصت کافی را برای اجرای کامل قانون اساسی از کف بدهند ؟
جامعه و آحاد آن زمانی به قانون پای بند خواهند بود که مسئولان نیز چنین نگرشی داشته باشند .
از نظر ما " روز جهانی معلم " اختصاص به معلمان دارد و یک رویداد صنفی است و این حق قانونی معلمان است که آن را گرامی دارند و برای بزرگداشت آن مراسمی داشته باشند .
این حق را از آن ها نگیرید ....
یاد معلمان دربند در روز جهانی معلم گرامی باد !

* روز جهاني معلم؛ در چهل و چهارمين اجلاس وزراي آموزش و پرورش که در تاريخ 3 تا8 اکتبر سال 1994 در شهر ژنو برگزار شد، فدريکو مايور دبيرکل وقت پيشنهاد کرد که مجمع روزي را به نام روز معلم اعلام کند. اين پيشنهاد از سوي مجمع تصويب شد،در اين اجلاس 70 وزير،27 معاون وزير و38 ناظر از 135 کشور جهان حضور داشتند.
از ايران نيز هياتي به رياست محمدعلي نجفي در اين اجلاس شرکت کرده بود. اعضاي هيات ايراني عبارت بودند از سيروس ناصري، غفراني، نادرقلي قورچيان، عباس صدري، محمود مهرمحمدي و حسين معيني. هيات ايراني به اين پيشنهاد راي مثبت داد. از سال 95 به بعد، اين روز همه ساله با صدور اطلاعيه و چاپ پوستر و طرح شعار هاي جذاب در مورد اهميت کار معلمان جشن گرفته مي شود برگزاري مراسم در سطح ملي برعهده کشور ها گذاشته شده است.
طرح اين پيشنهاد از سوي فدريکو مايور را مي توان چرخشي در ديدگاه هاي يونسکو نسبت به آموزش و پرورش دانست. تا قبل از اين اجلاس مشکلات آموزش و پرورش را ناشي از کمبود سرمايه گذاري هاي فيزيکي مي دانستند اما با بحث هايي که در اجلاس 44 صورت گرفت اين نظر تقويت شد که براي بالا بردن کيفيت آموزش بايد کيفيت کار و زندگي معلمان ارتقا يابد و معلم از جايگاه اجتماعي مناسبي بر خوردار شود. توصيه يونسکو به کشور هاي عضو ايجاد شرايط مناسب کار و زندگي براي معلمان و تقويت اميد و اعتماد در ميان آنها است.

برچسب‌ها:

۱۳۸۸ مهر ۹, پنجشنبه

دومین نامه کروبی به هاشمی: بدون نظارت، چه ضرورتی به تشکیل مجلس خبرگان قبل از مرگ رهبری است؟

خلاصه:
مهدی کروبی دبیرکل حزب اعتماد ملی در نامه ای شدید الحن خطاب به اکبر هاشمی رفسنجانی، ضمن یادآوری وظایف مجلس خبرگان، نسبت به بی تفاوتی این مجلس در خصوص اوضاع خطیر کشور و کوتاهی در اعمال نظارت بر عملکرد رهبری اعتراض کرده است. او رفتار اعضا و رئیس مجلس خبرگان را مغایر با روحیه انقلابی و در جهت خلاف مصالح اسلام و مردم دانسته و این پرسش را مطرح کرده است که اگر قرار است خبرگان نظارتی بر رهبری نداشته باشد چه ضرورتی برای تشکیل اجلاس سالیانه است؟ آيا بهتر نيست چنين مجلسی را بگذاريد فقط برای روز مبادا که خدای نکرده اتفاقی برای مقام رهبری رخ دهد؟

محمد تهوری:
مهدی کروبی دبیرکل حزب اعتماد ملی در نامه ای شدید الحن خطاب به اکبر هاشمی رفسنجانی، ضمن یادآوری وظایف مجلس خبرگان، نسبت به بی تفاوتی این مجلس در خصوص اوضاع خطیر کشور و کوتاهی در اعمال نظارت بر عملکرد رهبری اعتراض کرده است.
او رفتار اعضا و رئیس مجلس خبرگان را مغایر با روحیه انقلابی و در جهت خلاف مصالح اسلام و مردم دانسته و این پرسش را مطرح کرده است که اگر قرار است خبرگان نظارتی بر رهبری نداشته باشد چه ضرورتی برای تشکیل اجلاس سالیانه است؟ آيا بهتر نيست چنين مجلسی را بگذاريد فقط برای روز مبادا که خدای نکرده اتفاقی برای مقام رهبری رخ دهد؟
مجلس خبرگان رهبری که با یک ماه تاخیر، اجلاس سالیانه خود را یک هفته پیش برگزار کرد، همانطور که انتظار می رفت نه تنها عملکرد رهبری در جریان حوادث مربوط به انتخابات و حوادث بعد از آن را به چالش نکشید، بلکه در بیانیه پایانی خود، به ستایش و مدح رهبری پرداخت و او را شایسته ترین فرد برای رهبری نظام مجددا مورد تایید قرار داد.
اکبر هاشمی رفسنجانی اگرچه در هنگام صدور بیانیه پایانی در جلسه حاضر نبود ولی نمایندگانی چون سیداحمد خاتمی تاکید کردند که وی مخالفتی با این بیانیه نداشته است.
نظارت بر رهبری
مهدی کروبی در نامه اخیر خود در حالی وظیفه نظارتی خبرگان را مورد توجه قرار داده است که اکثریت حاکم بر این مجلس به چنین وظیفه ای قائل نیست. مهدی کروبی می نویسد: "حق آن مجلس در انتخاب و نظارت و مراقبت بر رهبری برآمده از قانون اساسی است و مستظهر به رای ملت ايران. اين مجلس از چنان جايگاهی برخوردار است که هيچ نهادی حق قانونگذاری در خصوص آن را نيز ندارد و اعضای اين مجلس خود حق تعيين شرايط کاری و نظارتی برای خود را دارند." اعضای بانفوذی از مجلس خبرگان احمد جنتی، محمد یزدی، صادق لاریجانی و مصباح یزدی، معتقد به اعمال وظیفه نظارتی از سوی این مجلس نیستند. آنها بر این باورند که ولی فقیه نائب امام معصوم و برگزیده حق تعالی ست و اعضای خبرگان تنها واسطه این انتخاب هستند.
لذا هرگونه نظارتی را بر رهبری ممنوع و آن را مغایر با وظیفه رهروی از ولی امر می دانند.محمد یزدی در مورخ 7 اردیبهشت سال 1388 در گفتگویی با روزنامه جوان درباره چگونگی اعمال نظارت مجلس خبرگان بر رهبری می گوید: "نظارت خبرگان بر رهبری بدین معنا نیست که می تواند به رهبر بگوید این کار را بکن این کار را نکن. خبرگان به هیچ وجه نمی تواند امر و نهی کند، چون رهبر، ولی است و مجلس خبرگان مولی علیه است.
مسوولیت قانونی و شرعی مجلس خبرگان، چیزی بیشتر از تشخیص مصداق نیست." با چنین تحلیلی هرگونه اعمال نظارت بر رهبری و نهادهای زیرمجموعه وی منتفی است، اما پرسشی که اینجا باقی می ماند و مهدی کروبی نیز آن را مطرح کرده، این است که: "اگر قرار بر اين است که در مجلس خبرگان هيچ خبره ای جز به تاييد سخن نگويد آيا بهتر آن نيست که اجلاس سالانه ای هم برگزار نکند؟ به راستی ديگر چه احتياجی است به هزينه کردن از بيت المال و داشتن ساختمان و دفتر و کارمند واين همه هزينه کردن.
آيا بهتر نيست چنين مجلسی را بگذاريد فقط برای روز مبادا که خدای نکرده اتفاقی برای مقام رهبری رخ دهد؟" اشاره مهدی کروبی به طرح شدن موضوع اخراج آیت الله دستغیب از مجلس خبرگان به بهانه ایراد نطق هایی در انتقاد از عملکرد رهبری است. به عقیده حقوقدانان، قبول مسوولیت نمایندگی ولی فقیه در مراکز استانها، شهرها، نهادهای حکومتی و مراکز خارج از کشور توسط اعضای مجلس خبرگان از یک سو و تشکیل سالی یک یا دو نشست توسط اعضای مجلس خبرگان از سوی دیگر، بیانگر این واقعیت است که اعضای مجلس خبرگان و مقام رهبری قائل به وظیفه نظارتی برای مجلس خبرگان نیستند که اگر غیر از این بود پذیرش نمایندگی کسی که قرار است بر او نظارت کنند محل از اعراب نداشت و آنها به جای نمایندگی مقام رهبری مکلف بودند تمام وقت بر عملکرد رهبری و دستگاههای تحت امر این مقام نظارت کنند.
اعمال نظارت استصوابی در انتخابات مجلس خبرگانمهدی کروبی در بخش دیگری از این نامه آورده است: "امام اگر اين مجلس را مايه تقويت رهبری می دانستند منظورشان نه فقط قدردانی و تاييد محسنات که نقد ايرادها از طريق اعمال و انجام وظيفه نظارتی نيز بود. متاسفانه اما جايگاه اين مجلس در سالهای گذشته بدانجا رسيد که نمايندگان ادوار آن همچون آيات عظام رحمت الله عليهم احسان بخش و جمی و عبايی خراسانی و خلخالی و آيت الله عباسی فر را قلع و قمع کردند و تيغ نظارت استصوابی بر گردن آنها نهادند و کسی هم دم بر نياورد که اين چه بلايی است که بر سر خبرگان ملت اين نظام می آورند و مگر آنها چه گناهی کرده بودند که مستحق حذف قرار گرفتند.
نتيجه آن سکوت ها است که امروز عده ای به خود جرات می دهند به محض شنيدن صدايی ناخوشايند از يک نماينده، فرياد اخراج و حذف او را سر دهند. غافل از آنکه چنين اختناق و سختگيری هايی آن هم در حق يک نماينده مجلس خبرگان با هيچ عقل سليمی قابل توجيه نيست. چگونه می توان برای مردم توجيه کرد خفه کردن و بستن دهان يک نماينده مجلس خبرگان را که وظيفه ای سنگين برعهده او گذاشته شده است صرفا بدان دليل که حرفی ناخوشايند عده ای زده است؟ اين دم خروس چيزی نيست که بتوان به راحتی از عهده پنهان کردنش برآمد؟" مهدی کروبی که مشهورترین مخالف اعمال نظارت استصوابی توسط شورای نگهبان در هر انتخاباتی است، در این نامه تنها به ذکر نام تعداد اندکی از رد صلاحیت شدگان بسنده کرده است.
شورای نگهبان اگرچه به تصمیم اعضای مجلس خبرگان، وظیفه نظارتی در انتخابات این مجلس را برعهده گرفته، معتقد به اعمال نظارت استصوابی است و در این راه حتی از رد صلاحیت کردن نمایندگان ادوار مجلس خبرگان نیز ابایی ندارد همانگونه که در دوره گذشته، اعضای این شورا صلاحیت مجید انصاری نماینده تهران در مجلس خبرگان را رد کرد.
متن کامل نامه
متن کامل نامه سرگشاده مهدی کروبی به اکبر هاشمی رفسنجانی که امروز منتشر و نسخه ای از آن در اختیار رسانه ها قرار گرفت به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آيت الله هاشمی رفسنجانی رياست محترم مجلس خبرگان رهبری
با سلام
اين دومين نامه ای است که پس از شبه انتخابات رياست جمهوری اخير به شما می نويسم. نامه اول را پس ازآن به شما نوشتم که اخباری بسيار ناگوار و تکان دهنده از درون بازداشتگاهها به گوش من رسيد و بر خود ديدم که از شما بخواهم بنا بر جايگاه حقوقی خود به اين اتفاقات رسيدگی کنيد و نگذاريد در جمهوری اسلامی تعرض به جان و مال و ناموس مردم تبديل به امری معمول و عادی شود. متاسفانه اما آن نامه اثری در مسئولان نکرد و ديديد که بی توجهی و بی حرمتی به حقوق مردم، چه آتشی به خرمن اعتماد زد و چه آبرويی از نظام ما زايل کرد.
البته صلاح مملکت خويش مسئولين دانند. با اين حال اگر آن نامه سرانجامی پيدا نکرد با خود گفتم که شايد رسيدگی به آن نامه از دايره اختيارات شما خارج بوده است.اکنون اما اين نامه دوم را از آن روی به شما می نويسم که ديدم اجلاسيه مجلس خبرگان رهبری برگزار شد و آنچه در اين مجلس بايد مطرح می شد، مطرح نشد و آنچه بايد توسط اعضای آن مجلس مورد کنکاش قرار می گرفت، مورد کنکاش قرار نگرفت؛ و در يک کلام مجلس خبرگان که ممتاز ترين نهاد نظارتی در نظام جمهوری اسلامی بايد باشد به نهادی بی اثر تبديل شد؛ و ماحصل اين اجلاس صرفا چند سخنرانی و صدور بيانيه ای بود که بدون برگزاری اجلاس وجمع شدن اعضای محترم آن مجلس و زحمت بردن بسيار، هم می شد آن را انجام داد.
اينچنين بود که تصميم گرفتم اين نامه را به شما بنويسم و رشادت ها و دليری های حضرت امام خمينی و نيروهای انقلابی در عصر ستمشاهی را يادآوری کنم و تاکيدی که امام و شاگردان او همچون من و شما بر مقابله با ظلم و جور داشتيم را به خاطر شما بياورم، و توضيح دهم که فلسفه وجودی مجلس خبرگان رهبری و مسئوليت اعضای آن چه بود، تا بعد شما خود داوری کنيد که در شرايط خطير کنونی چه مسئوليتی بر عهده شما بوده و هست و شما تا چه حد جايگاه صندلی ای که بر آن تکيه زده ايد را حفظ کرده و به چه ميزان در جايگاه رياست مجلس خبرگان، حافظ انقلابی بوده ايد که اصلی ترين هدف آن مقابله با بی عدالتی وتضييع حقوق مردم بوده است.
جناب آقای هاشمی
امام خمينی در شرايطی سخت و خطير و در تاريکی استبداد پهلوی، برای دفاع از اسلام و آزادی مردم از استبداد و استعمار، پنجه در پنجه نظامی انداخت که مستظهر به حمايت خارجی و تا بن دندان مسلح بود و خون جوانان را به ارزانی در خيابانها می ريخت. شما که يکی از شاگردان امام و در رکاب ايشان بوديد می دانيد که اگر نبود اعتقادی الهی و عزمی راسخ، مقابله با قدرت مطلقه شاه و استبداد شاهنشاهی و آن فداکاری ها و جانفشانی ها ميسر نمی شد.
حتما به خاطر داريد که در آن شرايط هولناک و در راه مبارزه با جور و استبداد، ابتدا تعداد همراهان همدل در صنف روحانيت بسيار کم بود. هنگامه خطر کردن بود و زمانه زندان و شکنجه و بگير و ببند و تبعيد و دربدری و آوارگی. نه احتمالی قوی به پيروزی بود و نه برنامه ای برای تقسيم غنايم. ايمان و باور قلبی به اسلام و عدالت و مردم در دلهای ما حاکم بود و شوق قدم زدن در بيابان به قصد کعبه. آن رشادت ها و فداکاری ها به رهبری حضرت امام به انقلابی اسلامی و ضد استبدادی منجر شد که ما امروز وارثان آن هستيم و عدالت خواهی آن به مرزهای کشور نيز محدود نميشد و هدفی جهانی داشت از جمله در سرزمين فلسطين و قدس شريف.
جناب آقای هاشمی
من در مقام يکی از شاگردان مکتب امام خود را مديون ايشان و رهبری شجاعانه شان می دانم و با خود عهد کرده ام که تا پايان عمر در رکاب آن انديشه و حافظ آن ميراث گرانقدر اسلامی و ضد استبدادی باشم. چه باک که در اين مسير در نظام جمهوری اسلامی دفتر شخصی و دفتر حزبی مهدی کروبی را پلمپ کنند و روزنامه اش را توقيف و يارانش را نيز در بند سازند. چه باک که جريده هايی دهان دريده به اسم ايران و وطن، از زمين و کيهان بر من بتازند و بيت المال را خرج فحاشی خود کنند و از اين راه مواجب بگيرند و رسانه ملی را نيز تبديل به يک توپخانه حزبی و سياسی عليه اينجانب سازند و نماز مقدس جمعه را هم به مقاصد سياسی خود بيالايند و به مرکزی برای حمله به ياران امام راحل مبدل کنند.
من اما تحمل تمام اين مصائب را برای خود شيرين ساخته ام با يادآوری آنکه چگونه طوفان های سهمگين و فراز ونشيب های دوران سخت پيش از انقلاب و پس از آن سپری شد و چگونه عزم و اراده بی نظير امام و پايداری همراهان پولادين قدم، قساوت و شقاوت ساواک و دژخيمان پهلوی را به لذت پيروزی خون بر شمشير و غلبه حق بر باطل مبدل ساخت. کام من چنان از آن پيروزی ها شيرين است که تلخی برخی مصائب گذرا اثری بر من نداشته و نخواهد داشت.
نيک می دانم که شما نيز در اين مسير در رکاب حضرت امام تمام آن مصائب و سختی ها را تجربه کرده ايد و برخلاف عده ای ديگر، می دانيد که نظام جمهوری اسلامی متکی بر سرمايه ای بسيار گرانبها و رشادت هايی بس فراوان است. شما سی سال در خدمت اين نظام بوده ايد و ميدانيد که اين نظام چه مصائب و مراحل پرخطری را در مبارزه با گروههای التقاطی و الحادی پشت سرگذاشته است و چه هزينه هايی برای اعتلای نظام اسلامی و برقراری حاکميت جمهور پرداخت شده است.
وا اسفا اما که امروز دستاورد ما از آن همه رشادت و مقابله با استبداد و عدالتخواهی چيست و به کجا رسيده ايم؟می بينم که اجلاس خبرگان برگزار می شود و شما نه سخنی در انتقاد از شرايط حاکم بر کشور بر زبان می آوريد و نه انتقادی را بنا به وظيفه خود منتقل می کنيد و از همه عجيب تر در اختتاميه مجلسی بدين اهميت در زمانه ای بدين حد خطير غايب می شويد.
از خود می پرسم آيا اين همان اکبر هاشمی است با همان روحيه ای که قبل و بعد از انقلاب در او سراغ داشتيم؟ به ياد می آورم که شما .......چگونه با رشادت در حضور امام نيز هر گاه که مطلبی را لازم می ديديد هرچند که برخلاف نظر امام بود بر زبان می آورديد. به ياد دارم جلسه ای را که در حضور حضرت امام بوديم و ايشان وصيتنامه خود را به ما ابلاغ کردند و نظر خواستند و همه سخن در تاييد گفتند اما شما نکته ای را که داشتيد در خود فرونبرديد و بر زبان آورديد و امام نيز با بزرگواری سخن شما را پذيرفتند و بدان عمل کردند.
جناب آقای هاشمی
شما با رای مردم و نمايندگان آنها در مجلس خبرگان در راس نهادی قرار گرفته ايد که حساس ترين و پراهميت ترين نهاد در قانون اساسی جمهوری اسلامی ايران است. نهادی که مطابق اصل ۱۰۸ قانون اساسی عهده دار معماری و نظارت بر راس هرم قدرت در ساختار حکومتی ايران است و مسئول انتخاب و تعيين رهبری و نظارت برعملکرد آن و سازمانهای تابعه اش. اين حقوق و اختيارات را نيز هيچ فردی به آن مجلس نداده است که بخواهد از آن مجلس پس بگيرد و وديعه ای نيست که هر وقت پسنديدند از آن مجلس بستانند.
حق آن مجلس در انتخاب و نظارت و مراقبت بر رهبری برآمده از قانون اساسی است و مستظهر به رای ملت ايران. اين مجلس از چنان جايگاهی برخوردار است که هيچ نهادی حق قانونگذاری در خصوص آن را نيز ندارد و اعضای اين مجلس خود حق تعيين شرايط کاری و نظارتی برای خود را دارند.اجلاس خبرگانی با چنين جايگاهی منحصر به فرد، در شرايط خطير کنونی برگزار شد و پرسش من از شما به عنوان رئيس اين مجلس است که آيا اين مجلس بر اساس و ظيفه خود در اين اجلاس عمل کرده است؟
آيا آن نطق های پيش از دستور و آن گزارش و بيانيه ای که صادر شد به واقع پاسخگوی پرسش ها و ابهامات جامعه امروز ايران بود؟ اگر جناب آيت الله دستغيب با آن سوابق درخشان و پايگاه عميق مردمی که دارند نيز در آن مجلس سخنی را از سر دلسوزی گفتند چنان با ايشان برخورد شد و از ضرورت طرد و حذف و تنبيه ايشان سخن به ميان آمد که گويی در آن مجلس جز به تمجيد و تجليل نبايد سخن گفت و هيچ خبره ای حق انتقاد از شرايط کشور را ندارد و دهان آن خبره ای که از هفت خوان شورای نگهبان گذشته و توانسته به مجلس خبرگان راه يابد را بايد با خاک پر کرد تا مبادا جز به مداحی و تجليل از شرايط موجود سخنی بگويد!
به راستی که ما به کجا می رويم؟ و اگر قرار بر اين بود و هدف مقدس همه ما در مبارزه با استبداد و استعمار رسيدن به چنين نقطه ای بود چه احتياجی بود به مجلس خبرگان؟ اگر قرار بر اين است که در مجلس خبرگان هيچ خبره ای جز به تاييد سخن نگويد آيا بهتر آن نيست که اجلاس سالانه ای هم برگزار نکند؟ به راستی ديگر چه احتياجی است به هزينه کردن از بيت المال و داشتن ساختمان و دفتر و کارمند واين همه هزينه کردن.
آيا بهتر نيست چنين مجلسی را بگذاريد فقط برای روز مبادا که خدای نکرده اتفاقی برای مقام رهبری رخ دهد؟اجلاسيه مجلس خبرگان برگزار شد و توقع آن بود که نمايندگان مردم در اين مجلس نگاهی موشکافانه به آنچه روز انتخابات ۲۲ خرداد رخ داد و حوادث و بحران های قبل و پس از آن داشته باشند. گمان اما نمی کردم که در اين اجلاس، خبرگان ملت، بحران مبتلا به کشور را "فتنه" بخوانند و چنين به اميد پاک کردن صورت مساله ، سر خويش را به زير برف کنند.
به راستی جنابعالی که قبل از انتخابات "آتشفشان" خشم مردم را روشن ديده و آن را اعلام عمومی کرده بوديد چگونه تاييد فرموديد که تصاعد اين آتشفشان را امواج فتنه بخوانند و چنين بی دغدغه از کنار شرايط خطير مترتب بر کشور بگذرند؟ در عجبم که با قانون اساسی، اين ميراث گرانبهای امام و خونبهای شهيدان و ثمره تلاش و پايمردی رهروان انقلاب، و با يکی از اصلی ترين پايه های آن که همانا مجلس خبرگان رهبری است چه رفتاری می شود! و عظمت اين مجلس و جايگاهی که می تواند در حفظ و سلامت نظام جمهوری اسلامی و احقاق حقوق مردم داشته باشد، چه سرنوشتی پيدا کرده است!
رياست محترم مجلس خبرگان رهبری
امام اگر اين مجلس را مايه تقويت رهبری می دانستند منظورشان نه فقط قدردانی و تاييد محسنات که نقد ايرادها از طريق اعمال و انجام وظيفه نظارتی نيز بود. متاسفانه اما جايگاه اين مجلس در سالهای گذشته بدانجا رسيد که نمايندگان ادوار آن همچون آيات عظام رحمت الله عليهم احسان بخش و جمی و عبايی خراسانی و خلخالی و آيت الله عباسی فر را قلع و قمع کردند و تيغ نظارت استصوابی بر گردن آنها نهادند و کسی هم دم بر نياورد که اين چه بلايی است که بر سر خبرگان ملت اين نظام می آورند و مگر آنها چه گناهی کرده بودند که مستحق حذف قرار گرفتند.
نتيجه آن سکوت ها است که امروز عده ای به خود جرات می دهند به محض شنيدن صدايی ناخوشايند از يک نماينده، فرياد اخراج و حذف او را سر دهند. غافل از آنکه چنين اختناق و سختگيری هايی آن هم در حق يک نماينده مجلس خبرگان با هيچ عقل سليمی قابل توجيه نيست. چگونه می توان برای مردم توجيه کرد خفه کردن و بستن دهان يک نماينده مجلس خبرگان را که وظيفه ای سنگين برعهده او گذاشته شده است صرفا بدان دليل که حرفی ناخوشايند عده ای زده است؟ اين دم خروس چيزی نيست که بتوان به راحتی از عهده پنهان کردنش برآمد؟ و بايد که مقام رهبری خود وارد عمل شوند و در برابر اين بی حرمتی ها در حق يک نماينده مجلس خبرگان بايستند و ممانعت به عمل آورند.
و به راستی آيا مجلسی با اين ترکيب که تحقير عضو آن نيز چنين رايج و ممکن است چگونه می تواند در هنگامه ای سخت و در روز مبادا، تصميمی شايسته و بايسته برای کشور و ملت بگيرد؟ جناب آقای هاشمیپاسخ شما چيست به مردمی که از وظايف مجلس تحت رياست شما در شرايطی چنين خطير پرسش می کنند؟ آيا اگر مجلس خبرگان در اجلاس خود نگاهی گذرا به آنچه که در چهار سال گذشته بر اين مملکت رفته است می انداخت نمی توانست بسيار بهتر زمينه های پيدايش بحرانی که بر مملکت حاکم است - و شما البته فتنه اش خوانده ايد- را دريابد؟
شما در سخنرانی های قبل و بعد از انتخابات خود بارها به بحران های اقتصادی و به هم خوردن سند چشم انداز در کشور و انحراف از آن اشاره کرده ايد ولی آيا پرداختن به اين بحران ها نبايد جايی در مجلس خبرگان پيدا می کرد؟ آيا در وظيفه شما در مجلس خبرگان نيست که رسيدگی کنيد به آنچه که به نام خصوصی سازی و انجام اصل ۴۴ قانون اساسی انجام می شود و نهادهای تحت نظارت رهبری همچون سپاه و ستاد اجرای فرمان امام (که بنا به فرمانی که امام به بنده و آيت الله حسن صانعی دادند قرار بود حداکثر طی دو سال کليه اموال توقيفی اش يا رفع توقيف و يا با بررسی دقيق در صورت نامشروع بودن مصادره شود و اين ستاد به کار خود پايان دهد؛ ستادی که نوه گرامی حضرت امام نيز بارها گله کرده و درخواست داشته اند که در صورت تعطيل نکردن آن حداقل لفظ "امام" را از عنوان آن بردارند)
سهام يک وزارتخانه دولتی را در نيمی از يک ساعت به نام خود می کنند و به نام خصوصی سازی حماسه ای ديگر در ادامه و تکميل حماسه انتخابات رياست جمهوری اخير می آفرينند؟ به راستی تا چه حد در اين اجلاس به سياست خارجی بدون طرح و برنامه ای که موجب وهن نظام ما در مجامع بين المللی شده است پرداخته شد؟ آيا مشکلات اجتماعی حاکم شده بر کشور و امنيتی کردن فضای سياسی جامعه و دانشگاه ها و مراکز مختلف کشور از هيچ اهميتی برای بررسی برخوردار نبود که اعضای آن مجلس توجهی بدان نکردند؟
به راستی تا چه حد در اين اجلاس به عملکرد برخی سازمانهای تحت نظارت رهبری که نظارت عاليه بر آنها بر عهده شما در مجلس خبرگان است رسيدگی شد؟ آيا مروری نکرديد بر انچه در رسانه به اصطلاح ملی ما می گذرد و افتی که مخاطبان اين رسانه پيدا کرده اند؟ آيا صحبتی در اين خصوص شد که چرا سه کانديدای به ظاهر ناکام شبه انتخابات اخير را در قوطی می کنند و ياران آنها را در سلول انفرادی می اندازند و آنها صرفا در گذر از سلول های انفرادی است که می توانند راهی به آن رسانه ملی آن هم برای پخش اعترافات پيدا کنند و با اين حال درهای اين رسانه اما به روی حاميان کانديدای پيروزخوانده و دادستان محترم کشور باز است که بيايند و سخنان خود را يکسويه عليه کانديداهای ديگر مطرح کنند و بروند؟
آيا شما بر اين نکات واقف نبوديد؟ واقف بوديد و اگر در اين اجلاس به آنها اشارتی نشد آيا اين بدان مفهوم نيست که روحيه عدالت خواهی و رشادت انقلابی از ميان ما رخت بربسته و زايل شده است؟ و امروز به راستی چه پاسخی داريد در برابر آنهايی که مدعی اند اين مجلس وظيفه نظارتی خود را فراموش کرده و به نهادی بی اثر و تبليغاتی مبدل شده است؟ آيا جای آن نبود که اعضای اين مجلس سه کانديدای معترض به نتيجه انتخابات را که همگی از سرمايه ها و خدمتگزاران اين نظام بوده اند فرا می خواند و سخن آنها را می شنيد و پس از آن مبادرت به صدور بيانيه خود می ورزيدند؟
جناب آقای هاشمی
بر خود می بينم که بخشی از تعبير حضرت امام در خصوص جايگاه مجلس خبرگان را برای شما و ديگران يادآور شوم که فرمودند:
«اکنون شما ای فقهای شورای خبرگان و ای برگزيدگان ملت ستمديده در طول تاريخ شاهنشاهی و ستمشاهی، مسئوليتی را قبول فرموديد که در راس همه مسئوليت هاست، و آغاز به کاری کرديد که سرنوشت اسلام و ملت رنج ديده و شهيد داده و داغ ديده در گرو آن است. تاريخ و نسل های آينده درباره شما و ملت قضاوت خواهند کرد و اولياء بزرگ خدا ناظر آرا و اعمال شما می باشند: والله من ورائهم مُحيط و رقيب. کوچکترين سهل انگاری و مسامحه و کوچکترين اعمال نظرهای شخصی و خدای نخواسته تبعيت از هوای نفسانی که ممکن است اين عمل شريف را به انحراف کشاند بزرگترين فاجعه تاريخ را بوجود خواهد آورد».
و به راستی چه نسبتی است ميان عملکرد کنونی اين مجلس با انچه امام در خصوص جايگاه آن مجلس بر زبان آورده اند و اختياری که قانون اساسی و تدوين کنندگان آن بنا به رای مردم به اين مجلس و نمايند گان آن اعطا کرده است؟ چه جای انکار است که مجلسی چنان مهم در زمانه ای چنين خطير به نهادی بی اثر مبدل شده است. و من مهدی کروبی امروز اين نامه را به شما نوشتم و از باب تذکر و يادآوری اين نکات را بازگو کردم تا به وجدان خويش در برابر امام راحل، انقلاب و مردم شريف ايران عمل کرده و نشان داده باشم که آنچه بر آن مجلس می رود نه به نفع نظام است و نه به نفع مردم و نه تضمين کننده جمهوريت و اسلاميتی که بيش از ۹۸ درصد مردم در فروردين ۱۳۵۸ به آن رای دادند.
والسلام عليکم و رحمه الله و برکاته
مهدی کروبی
ششم مهر ۱۳۸۸

برچسب‌ها:

پیام میرحسین موسوی به جامعه جهانی: با هر گونه تحریم بین المللی علیه ایران مخالفیم

خلاصه:
مير حسين موسوى نامزد انتخابات رياست جمهورى دهم در آخرین بیانیه خود با اعمال هرگونه تحریم بین المللی علیه ملت ایران مخالفت کرد. وی همچنین به محافظه کاران حاکم یادآوری کرد که سه ماه سرکوب حرکت اعتراضی مردم، تنها به فراگیرتر شدن حضور مردم در صحنه انجامیده و متذکر شد: "حیات جدیدی که مردم انتخاب کرده‌اند امری گذرا و موقتی نیست. "
مژگان مدرس علوم:

مير حسين موسوى نامزد انتخابات رياست جمهورى دهم در آخرین بیانیه خود با اعمال هرگونه تحریم بین المللی علیه ملت ایران مخالفت کرد. وی همچنین به محافظه کاران حاکم یادآوری کرد که سه ماه سرکوب حرکت اعتراضی مردم، تنها به فراگیرتر شدن حضور مردم در صحنه انجامیده و متذکر شد: "حیات جدیدی که مردم انتخاب کرده‌اند امری گذرا و موقتی نیست.
"وی دربيانيه خود با اشاره به اين كه "تحريم عليه ايران، تحریم یک دولت نیست‌بلکه تحمیل رنج‌های بسیار بر مردمی است که مصیبت دولتمردان مالیخولیازده برایشان کافی است" تاکید کرد که "با اعمال هرگونه تحریمی بر علیه ملت خود مخالف است."بیانیه موسوی در حالی منتشر شده است که شوراى امنيت سازمان ملل متحد تاكنون سه قطعنامه تحريمى عليه ايران تصويب كرده است.
همچنین تعدادی از كشورهاى غربى هشدار داده اند که اگر جمهورى اسلامى برنامه غنى سازى اورانيوم خود را متوقف نكند احتمال می رود با تحريم‌هاى شديدترى روبرو شود.مير حسين موسوى همچنین رفتار محمود احمدی نژاد در عرصه بین المللی را "بحران سازی در عرصه سیاست خارجی" نامید و افزود: در این بحران ها بيشترين خسارت را قشرهاى محروم خواهند پرداخت. اینجا کشور ماست و این زندگانی ماست و این ما هستیم که باید نسبت به چنین مشکلاتی نگران باشیم و حساسیت نشان دهیم.
این رهبر اصلاح طلب با اشاره به نامه گروهى از استادان ايرانى مقيم خارج كشورکه به هدف "جنبش راه سبز اميد" در جهت تامین منافع ملت ایران اشاره داشته اند، آورده است: با سپاسگزارى از حمايت ملت‌هاى ديگر ظرف اين چند ماه، (باید) از آنها بخواهيم در هيچ تحريمى عليه ايران شركت نكنند. زیرا این نه تحریم یک دولت،‌بلکه تحمیل رنج‌های بسیار بر مردمی است که مصیبت دولتمردان مالیخولیازده برایشان کافی است.
راه سبز را زندگی کردن به این معناست و ما با اعمال هرگونه تحریمی بر علیه ملت خود مخالفیم.
"خشونت چاره ساز نیست"
کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری دهم در بخشی از بیانیه سیزدهم خود بر"نقش حضور مردم در صحنه" به نقل ازامام خمینی تاکید کرد: تمامی ستون‌های جمهوری اسلامی بر پایه‌هایی از اعتماد مردم برافراشته شده است و هر سال چندین سنت و میعاد برای حضور عملی آنان در صحنه قرار داده شده است، تا كسی قادر نباشد این شالوده را دیگرگون كند.روز قدس از جمله این میعادهاست. با چنین سنتی نمی‌توان مردم را از صحنه دور کرد.وی در ادامه با تاکید بر اینکه "خشونت چاره ساز نیست" افزود: سه ماه خشونت بی‌سابقه کمترین اثری در حضور مردم به جای نگذاشته ، بلکه آن را فراگیرتر کرده است. آن چیزی را که اینک به نام دین از سوی بخشی از حاکمیت معرفی می‌شود پوستینی وارونه می‌بینیم.همچنین در بخشی از این بیانیه آورده شده است که: مردم ما برای استیفای حقوق خود از پرداختن هزینه مضایقه ندارند، زیرا بهشت را به بها دهند و نه به بهانه، اما در عین حال اگر برای نتایجی که از حرکات اجتماعی خود به دست می‌آوریم دوام می‌خواهیم باید شجاعت و فراست را به هم بیامیزیم.موسوى با تاکید بر "لزوم اجرای بدون تنازل قانون اساسی و بازگشت جمهوری اسلامی به اصالت اخلاقی نخستینش" اظهار داشت: ما جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد را می‌خواهیم، و آنانی را ساختارشکن و هرج‌ومرج‌طلب می‌شناسیم که با بهانه و بی‌بهانه از موازین اسلامی عدول می‌کنند و بنا بر امیال شخصی به تعطیل اصول قانون اساسی دست می‌زنند.
"روز قدس نشانه حیات جدیدی در مردم بود"
نخست وزیر سابق ایران در بخش ديگرى ازاین بيانيه خود با اشاره به "شركت گسترده مردم معترض به نتايج انتخابات در تظاهرات روز قدس" یادآوری کرد: روز قدس امسال نشان داد حیات جدیدی که مردم انتخاب کرده‌اند امری گذرا و موقتی نیست.
موسوی اضافه کرد: قدرت مردم در شبکه‌های اجتماعی است که به صورت طبیعی و به هدایتی فطری درمیانشان شکل گرفته است. وظیفه‌ ما آن است كه با تكثیر اندیشه‌هایی كه در حوالی این شبکه ها شكل می‌گیرد و با تذكر دائمی اهمیت این پدیده مبارك از آن پرستاری کنیم.میرحسین موسوی در با موقتی خواندن "زندگی و افراد" یادآور شد که: هر جمعی و جماعتی كه سرنوشت خود را به بود و نبودكسان پیوند زدند سرانجام - حداقل با فقدان او - سرخورده شدند.
هرگاه مردمی برای به تنی یا افرادی از همراهان عادی خود امتیازات بی‌دلیل قائل شدند سرانجام تشخیص عقلانی خود را در مقابل خواست آنان واگذار كردند و به جاه‌طلبان مجال دادند كه در آنان طمع كنند.موسوی در انتهای بیانیه خود با اشاره به حرکت جمعی از ایرانیان که تصمیم داشتند برنامه هایی به مناسبت تولد او را در هفتم مهر ماه برگزار کنند تاکید کرد: تولد اینجانب نه هفتم مهر كه روز آشنایی با شماست. حتی اگر روز هفتم مهر به دنیا آمده بودم نیز جا نداشت حركت شما به كیش شخصیت آلوده شود. امیدوارم این كلمات مرا صمیمانه و از سر نگرانی و نه یک شكسته‌نفسی بی‌حقیقت و تعارف‌گونه تلقی كنید.
جنبش راه سبز ۱ و ۲

برچسب‌ها: